انسانی که همواره طعمه مصائب است نمیتواند بدون امید به زندگیش ادامه دهد؛ و امید داشتن یعنی: انتظار کشیدن. از آغاز خلقت، آدمی همواره چشم به راه یک مرد منجی بوده است. در جوامع پدرسالار این مرد برحسب فرهنگهای مختلف، سوشیانت، بودا، مسیح و مهدی نامیده میشود. این مرد که منتظرش هستند یک پیام خواهد آورد، پیامی که در اضطراب و نگرانی ازلی روح، تنها نشانه دائمی حامل امید است. در غرب، هنگامی که هنوز انسان ماشین را نیافریده بود واقعاً در انتظار کسی بود، اما در عصر جنگها و تسخیر فضا منتظر چیست؟ بکت یکی از متفکرانی است که این سؤال را مطرح کرده است. ما از خلال تحلیل و بررسی نمایشنامه معروف بکت، چشم به راه گودو، خواستهایم نشان دهیم که این خودِ انتظار است که موضوع تئاترش شده است. فردسانهایش، انسانیتشان را در این کشش به سوی چیزی که از آنها مردانی کامل میسازد تحقق بخشیدهاند. نمایشنامه به این ترتیب تمثیلی از زندگی انسان مدرن در برابر دنیایی است که در آن دیگر نمیتواند بر روی تکیهگاههای سنتی زندگیش تکیه کند. واژگان کلیدی : انتظار، بکت، در انتظار گودو، منجی، امید، شرایط انسانی.